اسماعیل بوردشاهیان

نویسنده، مترجم، پژوهشگر

پارسی English

درباره من

درباره من

اسماعيل يوردشاهيان هستم با اسم مستعار و هنري اورميا. شاعر ، نويسنده و پژوهشگر ، که گه گاهي نقاشي هم مي کشم . روز تولدم در شناسنامه پنجم فروردين ذکر شده اما بنا به گفته مادرم در روز بيست و هشتم بهمن  (1334)در صبح يک روز سرد زمستاني در شهر اورميه بدنيا آمده ام ، پدرم (رضا) و مادرم (کلثوم) هر دو از خانواده هاي بزرگ قديمي ، تحصيل کرده و آشنا با انديشه و هنر بودند . 

مادرم کودکي و جوانيش را در شهر استانبول ترکيه گذرانده و در سن هيجده سالگي همراه خانواده اش به ايران آمده بود و پدرم بعد از تسلط روسها بر آذربايجان و ارمنستان و ديگر مناطق آن نواحي در نوجواني همراه خانواده و مردم ايل و تبارش همه چيز را رها کرده از ايروان و آن سوي رودخانه ارس به ايران آمده و در کنار شهر اورميه در منطقه يورد شاه مسکن گزيده بودند . 

پدرم در سال 1363 در سن هشتاد و هشت سالگي و مادرم در سال 1371 در سن هفتادو دو سالگي درگذشتند و از آنها تنها عمارتي کهن مانده با يک درخت بلوط کهنسال بلند که کاشته دوران کودکي پدرم است و خاطره خانواده من .

دوران کودکي من با شنيدن موسيقي و شعر ها و قصه هاي زيبا و عاطفي که مادرم برايم مي گفت (و هم او بود که اولين معلم من شد و مرا با شعر و موسيقي ايران و اروپا آشنا نمود) و با افسانه ها و داستانها و شعر مردم بومي منطقه بخصوص مردم ايلات و عشاير گذشت و همين شعر ها و افسانه ها تاثير بسيار عميقي در اشعار اوليه من نهاده اند .

من تحصيلاتم را در رشته پژوهش فرهنگ و تمدن به اتمام رسانده ام و اکنون ساکن اورميه و در دانشگاههاي آن مشغول تحقيق و تدريس هستم .

من کار نوشتن داستان و سرودن شعر را از دوران نوجواني شروع کرده ام .در کودکي هميشه به ناگاه دلم مي گرفت . احساس مي کردم چيزي هست که بايد بيان کنم يا بسازم و خلق کنم و هيج وقت دليل عمده آن را نمي دانستم . از اين رو گاه نقاشي مي کردم و گاه به بيان جملات نارس و شعر گونه مي پرداختم . اولين شعرم را در سن چهارده سالگي نوشتم و همان آغاز دگرگوني عميق زندگي من شد . بطوريکه تا هيجده سالگي دو دفتر شعر سرودم و يک داستان براي کودکان بنام ( پري کوچک باغ ) و دو داستان بلند يکي بنام ( چنگال) و ديگري بنام ( گل خونين مرگ ) نوشتم که رمان بلند ( گل خونين مرگ ) را بعدها براي خوانش به ابراهيم احراري نقاش و گرافيست بزرگ معاصر دادم که نزد او ماند و او آن را با خود به آلمان برد .

تا هفده سالگي که دانشجو شده و به تهران رفتم بسياري از آثار ادبي و فلسفي جهان را خوانده بودم در پاييز1352در سال اول دانشکده بودم که براي چاپ شعر در مجله سخن بحضور زنده ياد استاد فرزانه دکتر پرويز ناتل خانلري رسيدم. ايشان مرا به زنده ياد شاعر بزرگ نادر نادر پور معرفي و هر دو استاد سالها در تربيت و راهنمايي و کمک به من از هر کوششي دريغ ننمودند که من هميشه مديون و سپاس دار آنها هستم .

دوران تحصیل  و زندگي دانشگاهي من هميشه به خواندن و نوشتن گذشت. به قول دکتر خانلري راهي است بي انتها که در آن لذت عشق هست و عکشق و من هم چنان نوشته و مي نويسم و اين راه بي انتها را مي پويم و حال که در اين راه به پاييز عمرم رسيده ام .تا کنون دوازده مجموعه شعر ، ده رمان ، چهار قصه براي کودکان و هفت کتاب تحقيقي و فلسفي و چهل و هفت مقاله تحقيقي ، علمي و ادبي چاپ و منتشر کرده ام که فهرست کامل آنها را در پايان کتابهایم آورده ام و در حال حاضر مشغول نوشتن رمان جديد خود ( زندانی جزیره ی آرزو ) هستم.

رمان برای من آفرینش زندگی وجهانی موازی با جهان حقیقی است ومعتقدم نهایت هنر که در زبان اتفاق می افتد از شعر به رمان می رسد من در تمام رمان به آن واقعیت داده ام از شعر به رمان رسیده ام

در معرفي شعر خود بايد بگويم که خيلي ها شعر مرا شعر سپيد و سمبوليست فرا رونده ناميده اند . حقيقت اين است شعر من شايد سمبوليست باشد . شايد از نمادها براي بيان حسي بهره ببرد اما مهمترين مسئله در آن، آن مايه ذاتي مفهومي حسي است که از يک ديگرگوني حسي مفهومي طبيعي سر مي گيرد و درذات وجود همه عناصر نفوذ کرده و ارتباطي معني دار با آنها ساخته و همه را در يک گردش سکر آور حسي و مفهومي به جهان شعر برده و زندگي مي دهد . 

شعر من اينگونه است . من در نوشتن شعر و رمان در چنان فضايي به سر مي برم و در چنان حال و فضايي به سراغ همه مي روم تا شعر زندگي جهان را بسرايم چرا که من به مرزبندي جغرافيايي ، نژادي ، قومي ، ملي و اجتماعي ميان انسانها معتقد نيستم . جهان را مال انسان و انسان را از آن جهان مي دانم و براي تمام مردم جهان و پيوستگي آنها مي نويسم و با آنها گذار تاريخ جهان را ميگذارنم و خود را شهروند آزاد جهان ميدانم و زبان نرم و دلنشين فارسي را براي نوشتن و سرودن انتخاب کرده ام .

 

به اميد پيوستگي و مهرباني جهان انسانها

آثار من

 

الف: شعر

 

1. نيار – 1349. انزلی - اورميه 

2. کوزه –1350. نشر مجله سخن- تهران

3 . مرثيه های کولی- 1353، نشر مجله سخن- تهران

4. خيمه درپائيز- 1369، نشر رودکی- اورميه

5 . آبی در آشوب - 1370، نشر رودکی- اورميه

6 . ترانه آبی - 1378، نشر يوشج- تهران

7 . اورميای بنفش - 1379، نشر يوشج- تهران

8 . در ويرانی صبح - 1381، نشرقصيده سرا- تهران

9. چيزی به خواب زمين نمانده است- 1382،نشرقصيده سرا- تهران

10. آوازهاي اورميا –نشر و پ‍‍ژوهش فرزان روز- تهران

11. شعر دریا 

12. پنهان از ماه

13. هواي بيقرار 

14. كسي با پاييز می رود ( پايان شعر )

15. به روزهای دیگر(برگزیده اشعار)

16.شب بوی سرخ(برگزیده اشعار)

 

ب: رُمان

1. خزان- 1377 نشر قصيده سرا- تهران

2. آنجا كه زاده شدم 

3. سامانچی قیزی (دختر کاه فروش) 

4. راي و رعنا

پ : داستانهای کوتاه:

1. مسافر باغ سيب

ج: پژوهش

1. تبارشناسی قومی و حيات ملی– 1380 نشر فرزان روز- تهران

2. مبانی حسی زبان و شعر – نشر فرزان روز- زير چاپ

د: مقالات

1. تاملي در زندگي و آيين ماني پيامبر ايراني

2. فكري ديگر

3. ديداري با پراولوف ان کويست

4. پديده شناسي 

5. نوستالوژيا وساختار حس در شعر

 

دوستان عزیز در صورت تمایل نظرات خود را در خصوص سایت به این آدرس ارسال نمایید.

نظرات

نام:
شماره تماس :
شماره امنيتي:


مهین فرشچی
21:35:26||1398/4/1
بسلام و درودی ازجان راهتان راه عشق است و آزادی ، دوستی و احساس های گرم وناب و مهربانی برایتان سلامتی ، دلی شاد و فرصت های طولانی برای بیان زیبایی ها آرزو می کنم ....موفق ومانا باشید استاد عزیزم
صفايي
16:00:01||1397/4/24
با درود اي كاش كتاب هاي تان را مي شد به صورت الكترونيكي pdfپيدا كرد.ممنون
فخری حسن زاده
18:03:23||1395/11/30
جای بسی افتخار است برای بنده که با فردی فرهیخته چون شما آشنا شدم امیدوارم بتوانم از ذوق و احساس و هنر شما که در قالب شعر و داستانهایتان تجلی می یابد بهره برده و جوهره اصلی در نوشته هایتان را دریابم
fariba
06:34:11||1395/9/18
استاد من انقدر خوش شانس نبودم که زودتر با شما اشنا بشوم و امروز از روی فیس بوک روی صفحه من ظاهر شدید چقدر خوش شانس هستم در حال حاضر در نهایت میخواستم بدانید من هم به خوشبختان دنیا با اشنایی با شما اضافه شدم ممنون از حضور شما در صفحه زندگی من و ما
ایسا کیانی‌حاجی
23:54:05||1395/9/3
سلام استاد یوردشاهیان عزیز خوشحالم که به سایت حضرت‌تان سرک می‌کشم و می‌آموزم. با ارادت ـ ایسا