اسماعیل بوردشاهیان

نویسنده، مترجم، پژوهشگر

پارسی English

معرفی کتاب زبان ذهن ومعنا

پیشگفتار

 بحث در زمينه ي زبان ، ذهن ، معنا ومباني شكل گيري ذهن و حاصل شدن شعوردر جریان شناخت و جاری شدن مفهوم در شکل زبان که به خواندن وگفتن می انجامد . موضوع بحث این رساله تحقیقی ست

تلاش من در این رساله ، روشن نمودن رابطه ذهن با نگارهای ذهنی ست که به بلوکهای اولیه زبان در جریان اداراک ختم می شوند.. پندار من بر این است که انسان همه چیز را در زبان بعداز مفهوم یابی وخوانش اداراکی می بیند و معنی می کند . زبان معرف آدمی و بودن او و جهان وفرهنگ اوست . ما همه چیز را با زبان می بینم ، با زبان فکر می کنیم ، با خود حرف می زنیم . ما جهان را با زبان می خوانیم.. این خوانش در حقیقت معنی حقیقی زندگی ماست . برای همین باید تحلیل و معرفی شود. اما پیش از معرفی . باید تعریفمان را در رابطه با همه موارد ومسائل روشن کنیم

 

تعریف هر چیز در حقیقت روشن نمودن هستی، ساختار ، علت وجود وچگونگی بودن او ست . نام و هویت مفهومی آن چیز را در جریان ادراک وشعور یابی بر اساس این شناخت ومعرفی انتخاب و در کد مفهومی زبانی قرار می دهند . در جهان همه چیز بر مبنای هر زبان خاصی اسمی دارد و با مشخصه هایی که تعریف شده. معرفی می شوند

راستی اگر این مشخصه ونام را از هر عنصر و موردی بگیریم آن را چگونه خواهیم خواند؟

خواندن ، شناختن آیا نوعی معرفی کردن است؟ . راستی خواند چیست ؟ چگونه اتفاق می افتد؟ آیا ما همه چیز را یک سان می خوانیم . چه فرقی بین خواندن وخوانده شدن است ؟ اگر به این سوال بخواهیم پاسخ دهیم . باید به تعریف ها و مکانیزم های مراحل شناخت برگردیم.به عوامل تاثیرگذار . به تاثیر محیط .، نوع زیست و شکل زبان و تاثیر لحن در بیان و خواندن متن.

پس ناگزیر خواهیم شد که معنای همه چیز را در یابیم تا به حقیقت تعریف هر چیز برسیم و همین طور ناگزیر به تحلیل وتفسیر همه چیز خواهیم شد . اما یک چیز را باید این جا به تاکید یاد آوری کنم که در تحلیل جریان شناخت و مراحل خواندن وخوانده شدن یک اتفاقی می افتد یعنی مرگ متن

و این سوال پیش می آید که آیا مرگ متن فقط با خواندن وخوانده شدن روی می دهد ویا بعد از نوشته شدن وانتشار ؟ خواندن در حقیقت بر ملا نمودن ظاهر و هستی و پنهان ویا جوهر هر متن ویا هر چیزیست و همین طور کشتن آن

انتشار هر متن ویا هرچیزی در حقیقت تکثیر آن به شکل وجودها و موجودیتهای مختلف است . در جهان متکثر ما هر متنی در خوانش و تاویل وتحلیلهای متعدد ومتفاوت به اجزا و وجوه مختلف تقسیم ، تحلیل ،تکه پاره شده و از بین می رود در حقیقت با بر ملا شدن جوهر متن . متن می میرد

با اثبات تکثر و مرگ متن این سوال پیش می آید چه چیز بی مرگ و جاودانه است . تامل در این مسائل موضوع بحث اين رساله در ابعاد تحليلي ذيل است

¾زبان, ذهن, معنا

1. زبان ، معنا وجریان شکل گیری نظامندآن

2. ذهن, معنا و مفهوم هاي حسي و تاثیر لحن در خوانش

3. خواندن متن و شکل خواندن وتفسیر شدن

4. جریان خواندن و اثبات تئوری مرگ متن

پایان مقاله

نظرات

نام:
شماره تماس :
شماره امنيتي: